شب ها که ستاره هم فروخفته است....
گل های سپید باغ بیدارند.
شب ها که تو بی بهانه می گریی
شب ها که تو عطر شعرهایت را
از پنجره ها نمی دهی پرواز....
گل های سپید باغ بیدارند.
شب ها که تو بی بهانه می گریی
شب ها که تو عطر شعرهایت را
از پنجره ها نمی دهی پرواز....
گل های سپید باغ بیدارند.
شب ها که دل تو با غمی مانوس
پیوندِ تازه می زند پنهان....
شب ها که نسیم هم نمی آرد
از درّه ی مه گرفته هیچ آواز....
در زیر دریچه ی تو بیدارند
گل های سپید باغ خواب آلود
شب ها که تو عاشقانه می خوانی.
شب ها که نسیم هم نمی آرد
از درّه ی مه گرفته هیچ آواز....
در زیر دریچه ی تو بیدارند
گل های سپید باغ خواب آلود
شب ها که تو عاشقانه می خوانی.
شب ها که چو اشکِ تو نمی تابد
یک شعله در این گشادِ چشم انداز
این باغ و بهار خفته را هر شب
گل های سپید باغ بیدارند.
این باغ و بهار خفته را هر شب
گل های سپید باغ بیدارند.
شب های دراز بی سحر مانده
شب های بلند آرزومندی
شب های سیاهِ مانده در آغاز
شب ها که تو عاشقانه می خوانی
شب ها که تو بی بهانه می گریی
شب ها که تو بی بهانه می گریی
شب ها که ستاره هم فرو خفته است....
گل های سپید باغ بیدارند
جان تشنه صبح روشنی پرداز.
گل های سپید باغ بیدارند
جان تشنه صبح روشنی پرداز.
"سیاوش کسرایی"